فكرش را بكنید برای تملك یك نسخه كتاب باید با تلاش بسیار، قلم را زیر سوسوی چراغ پیهسوز بر تارك نازك صفحهها رقصاند و به این صورت اهل علم به گونهای روشمند و با صرف زمان زیادی، دادههای خود را از كانالهای موجود گردآوری میكردند و در این راه با تحقیق و تامل بسیار، منشأ نظریههای نو میشدند.
یكی از ویژگیهای آن دوران این بود كه فرد میتوانست در یك یا چند علم به یك پدیده تبدیل شود، دلیلش هم به دلیل محدودیت علوم بود.
اما بعدها كه علوم به مدد فناوري گسترده و همه گیر شدند، دسترسیها نیز بیشتر شد؛ آفتها هم البته رو به فزونی نهاد.
در این دوره دیگر هر كس نمیتوانست در چند علم سرآمد دیار و روزگار خود باشد، بلكه تنها در یك حوزه آن هم با تلاش زیاد میتوانست لقبی همچون استاد، دكتر و كارشناس را از آن خود كند.
و این داستان علم همچنان ادامه یافت تا جایی كه اكنون تولید دانش به عنوان یكی از مولفههای مهم و اساسی در پیشرفت هر كشور از جنبههای مختلف به شمار میآید.
داشتن دانش و تكنولوژی زیاد در دنیای معاصر صد البته قدرت رقابت و چانهزنی دولتها را در محافل بینالمللی افزایش میدهد.
اكنون كه تا اندازهای جایگاه استراتژیك دانش روشن شد؛ اگر این مقوله تهی از ارزش و اعتبار اجتماعی شود و دانش به ثمنی ناچیز در دست بازاریان قرار گیرد، نهتنها شاهد افت هنجارها در جامعه به صورت عام و در محافل علمی به صورت خاص خواهیم بود، بلكه اعتبار ملی و بینالمللی كشور نیز در مخاطرهای جدی قرار خواهد گرفت. این هشدار را باید بسیار جدی گرفت، جدیتی كه گویا هنوز نیاز آن احساس نشده است.
به طور مثال اگر كسی از میدان انقلاب و حوالی آن در حال عبور باشد، در كنار حضور كوپنفروشهای سابق و كسانی كه سیدی و اجناس دیگر به مشتریان خود عرضه میكنند، شاهد انواع تراكتها و برچسبهایی خواهد بود كه در یك خلأ قانونی به شكلی آزاد در حال تبلیغ و فعالیت هستند.
از آن نمونهها میتوان به انجام تمامي پروژههای دانشجویی و حتی پایاننامههای دانشگاهی اشاره كرد. اینجا هر نوع دانشی با قیمتهای مختلف عرضه میشود. شاید انتظار آن را هم باید داشت كه به زودی كارهای پژوهشی و پایاننامههای چینی هم وارد بازار شود. اما این كه چرا و چگونه سرنوشت تولید دانش به این مراكز و آن هم به این شیوه ختم شده است، جای بحث و مناقشه بسیار است.
ریشههای چنین كار نامطلوبی را باید در فرهنگ جامعه علمی، ساختار آموزشی، انگیزه طالبان دانش، دانشجویان و... جستجو كرد.
اگر چنانچه قبلا هشدارهای مدركگرایی صرف و رقابتهای بیمورد ناشی از چشم و همچشمیهای عمومی برای ورود به مراكز علمی جدی تلقی میشد، شاید اندكی از تب این بازار داغ علمفروشان كاسته میشد.
اهمیت ندادن به تولید علم و موثر نبودن نتایج حاصله در حوزههاي مختلف زندگی افراد و جامعه، منجر به بیانگیزگی دانشجو در تولید علم شده است.
از این روی فرد محاسبه هزینه انجام خواهد داد و سادهترین راه را برميگزیند. هر چند به اذعان كارشناسان و بویژه استادان دانشگاهی باید ریشه و راهحل این مساله را در بسترهای فرهنگی جستجو كرد و با شناسایی معایب ساختار سیستم آموزش عالی در این جهت گام برداشت.
به طور معمولی هر جامعهای با توجه به ابزارهای بازدارنده خود به كنترل و كاهش ناهنجاریها و بزههای موجود در جامعه خویش اقدام میكند.
نظرات شما عزیزان: